رساله طراحی بورس هنر

رساله طراحی بورس هنر دارای 92 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش

سر فصل های رساله

مقدمه..

تعریف هنر..۱

رابطه هنرمند و اقتصاد۴

ماهیت فرهنگ و هنر و نسبت آن با اقتصاد۱۱

بازار آثار هنری۱۷

انواع بازار هنر..۱۶

سه ویژگی مهم در معاملات بازار هنر۱۹

مکانیزم بازار هنر و نقش نگارخانه‌ها۲۰

اقتصاد هنر در ایران.۲۳

عوامل موثر در ارائه آثار هنری۲۷

مباحث بکر..۲۸

ویژگیهای فردی و اجتماعی نقاش و نقش آن در فروش آثار.۳۱

واسطه‌های فروش آثار در بازار۳۳

قواعد بازار هنر۳۶

تاریخچه عرضه و فروش آثار نقاشی در ایران.۳۷

آسیب‌شناسی اکسپوهای هنری..۳۹

بازار هنر در قطر.۴۱

تاثیر بحران اقتصادی بر شاهکارهای هنری جهان۴۶

خانه حراج کریستی..۵۸

آسیب‌شناسی حراج آثار هنری۵۹

نمونه موردی۶۰

منابع و مآخذ .. ۷۴

مقدمه:
یک اثر هنری نه تنها عصاره وجود هنرمند است بلکه جلوه گاهی از روح و اندیشه و فرهنگ یک ملت است که ارزش آن فقط به وجوه مادی آن نیست اما لاجرم با معیار های مادی با آن برخورد می شود که این صرفا بد نمی باشد چرا که لازمه حیات هنری هنرمند و رونق بستر خلق هنر می شود . اما لازم به ذکر است که کالای هنر در فضایی غیر حرفه ای و در فضای اقتصادی مبهم ارائه می گردد و نه تنها حقوق مادی و معنوی هنرمند در آن ضایع می گردد بلکه بین مشتاقان اصلی هنر و آثار هنری و هنرمندان فاصله می اندازد و با توجه به اینکه فضا و جریانی در خور بازار هنر در ایران وجود ندارد بر آن شدیم که فضایی متناسب با آن طراحی کنیم .

کلید واژه:
هنر ، بازار هنر، بورس هنر، حراجی ، دوسالانه های هنر

تعریف هنر
به طور معمول وقتی سخن از هنر به میان می آید، امری متعالی و فرا زمینی به ذهن متبادر می شود که در آن نوعی کشف و شهود، توجه به ارزش های معنوی و بی توجهی به ارزش های مادی عناصر اصلی را تشکیل می دهند. چنین تصوری از هنر به این دلیل در جامعه غلبه دارد که هنرمندان خود را این گونه تعریف می نمایند و منتقدان هنر نیز با بحث های خود به این تصور دامن می زنند. در حقیقت، یک روش غیر مستقیم تبلیغ هنر القا ی همین تصور است تا مردمی که از واقعیت های روزمره تکراری خسته شده اند مدینه ی فاضله ی خود را در آثار هنری جست و جو نمایند، به امید این که به دنیایی شگفت و آرامش بخش در همین جهان وارد شوند.
امروز تصورات غالب در باره ی هنر نوید دنیایی کاملاً متفاوت و دست یافتنی را می‌دهد که تنها در آثار هنری قابل ردیابی است. اگرچه خود این تصویر محصول دوره‌ای از تاریخ هنر است که در آن هنر ارتباط تنگاتنگی با مذهب داشته‌ واعتقادات و ارزش های مذهبی را به نمایش می‌گذاشته است. هدف هنر یونان که به عقیده ی هگل عالی ترین شکل هنر است عبارت بوده است از نمایش بالاترین واقعیت در قالب محسوسات. راز ماندگاری و جاودانگی آن هم در همین رسالت است. یا هنر شعر بزرگترین شعرای گذشته‌ی ایرانی بیانگر اعتقادات و ارزش های مذهبی ایشان در شکل موزون و خلاقه بوده است.
آن جا که هنر با مذهب عجین بوده، تصوری از مدینه ی فاضله را نیز متأثر از رویکرد همان مذهب به جهان اتخاذ می کرده است. اما با گسترش جوامع و جدایی میان فعالیت های مختلف انسانی از جمله جدایی میان هنر و مذهب، در تعریف هنر ملحوظ نشده، چنانچه هنوز هم هنر را، با این که هدف متفاوتی را دنبال می کند، همانند گذشته می‌شناسیم و همان تعریف متعالی را نیز برایش قائل هستیم. اما چنانچه با یک دیدگاه تاریخی به هنر توجه نماییم و همچون تولستوی تعاریف مختلف آن را در طول تاریخ با هم مقایسه کنیم به این نکته پی خواهیم برد که هیچ تعریفی قابل تعمیم به همه ی ادوار تاریخی نیست چرا که هر دوره مقتضیات ویژه ی خود را بر معرفت و هنر تحمیل می‌نماید. به عنوان مثال می توان گفت در جهان معاصر که توجه بیش تر به زندگی این جهانی در آن غلبه دارد هنر نیز از جنبه های مادی خالی نیست و عوامل اقتصادی زیادی بر آن اثر می گذارد.[9]
هنر یک امر تعاملی است که از انگیختگی درونی هنرمند ناشی می شود. به شکل خاص فروید به عنوان بنیانگذار روانکاوی نوین معتقد است که خلاقیت هنری عبارت است از دگرگون شدن لیبیدو و تبدیل آن به اثری که مورد پذیرش جامعه است. او می گوید: « هنرمند با خلق آثار هنری از تنش روانی خود کاسته و بر آرامش خویش می افزاید.» به نظر فروید، خلاقیت با رویا و به خصوص با کشمکش کودکانه اولیه و عقده اودیپ رابطه دارد و این مشکلات به وسیله پدیده خلاقیت حل می شود. او معتقد بود که هنرمند با پناه بردن به خلاقیت به طور موفقیت آمیز از دنیای واقعیت گریخته و با اتکا به لذت و آرامش حاصله از خلاقیت هنری قادر به مواجهه با دنیای واقعیت می شود. فردی که از دنیای واقعیت ناراضی است، اگر دارای استعداد باشد، قادر است که لیبیدو راتبدیل به آثار هنر نماید.
به این ترتیب تعامل خاص هنرمند با واقعیت است که موجب خلاقیت هنری و خلق اثری هنری می شود. از سوی دیگر باید به یاد داشته باشیم که براساس مکتب گشتالبت در روانشناسی، تعامل ارتباط بین شخص و محیط روانشناختی او- که با هدف و معنایی خاص برای انسان پدید آمده است- تعریف می شود. انسان براساس انگیزه ها، هدفها، ارزشها، تمایلات و شناختهای قبلی خود با محیط فیزیکی یا مطلق محیط، رابطه برقرار می کند و از آن به سود خود استفاده می برد یا در وضعیت های خطرناک خود را می‌رهاند و گاه بر اثر ذهنیت های خود نسبت به محیط، آن را درک کرده، نسبت به آن داوری می کند. به این ترتیب مشخص می شود که هنرمند برای خلق هنری، در تعامل با محیط خود درگیر نوعی روند تأثیر و تأثر می شود که می توان از آن به نوعی همبافت بزرگ یاد کرد.
عرصه هنر متأثر از عرص