لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق انگیزه معلمان ومدیران
فصل دوم
مباني نظري :
شايد بتوان تاريخ روان شناسي را تاريخ بحث انگيزه (انگيزش) دانست كه هميشه و براي همه روان شناسان و فيلسوفان مطرح بوده و هست . انسان هم منشأ پرسش است و هم منشأ پاسخ . چرا كه يكي از عوامل رشد و تكامل همين پرسش ها و پاسخ هاست .
روان شناسان درباره ماهيت انگيزش اختلاف نظر دارند و بنابراين اصطلاح انگيزش را متفاوت تعريف كرده اند. اكثر تعريف هاي انگيزش به سه جنبه در رفتار فرد برانگيخته اشاره ميكنند: (شعاري نژاد ، علي اكبر ، 1378)
جنبة انرژي زايي
جنبه مقاومت
جنبةجهت دهي يا جهت دار بودن
اگرچه برخي از تعريف ها روي يكي از اين سه جنبه، بيش از دو جنبة ديگر تأكيد ميكنند، با توجه به فرايند انگيزش ميتوان به دلايل پرداختن به انگيزش در رفتار انسان پي برد كه عبارتند از : اول ، به اين دليل كه غالباً مشاهدات اتفاقي و علمي ( كنترل شده) نشان داده اند كه چيزي ماشه « رفتاري» را كشيده است.
دوم، براي اين كه گاهي اوقات ، ما به روش و شيوه خاصي رفتار ميكنيم و گاهي به روش ديگر، چرا ؟ چنين ميشود؟ يعني چرا از وقتي به وقت ديگر فرق ميكند؟ از قرار
معلوم ، زماني كه رفتاري از ما سرميزند انگيزش وجود دارد وگرنه آن رفتار سر نميزند.
سوم ، اين كه مفهوم انگيزش كمك ميكند كه توجيه و تبيين كنيم چرا « رفتاري» در موقعيت خاص رخ مي دهد و در موقعيت هاي ديگر سر نميزند؟
چهارم، اين كه علاوه بر آن، مفهوم انگيزش توان ما را نسبت به شناخت و پيش بيني رفتار مي افزايد و اين نيز طبعاً ما را در كنترل رفتار كمك خواهد كرد. به همين سبب، روان شناسان ، تقريباً همگي براين باورند كه انسان، در هر سن ، بدون انگيزش ، فعاليت نميكند. (شعاري نژاد ، علي اكبر ، 1378)
از آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت كه انگيزش در پيدايش رفتار معين تقريباً نقش محوري ايفا ميكند.
و يادگيري نيز بدون انگيزش انجام نخواهد گرفت . به عبارت ديگر ميتوان گفت كه :
انگيزش، تعيين كننده تقويت هاست.
انگيزش، توجيه كننده جهت گيري هدف هاست .
انگيزش، تعيين كننده ميزان صرف وقت در فعاليت هاي مختلف است. (ليت لي كيج و ديويدسيب، برلانيز، 1374 )
ما با بحث انگيزش در مي يابيم كه چه عامل دروني و بيروني باعث پيدايش رفتار خاصي در شخص يا گروه ميشود. آنچه رفتار ما را هدايت ميكند و جهت مي دهد و شخص را تا دست يافتن به خواسته اش فعال نگه مي دارد . به عبارت ديگر در بحث انگيزش رفتار، در واقع به تعليل رفتار يا افكار واعمال فرد يا گروه مي پردازيم . معلم
و درمانگر (روان شناس باليني و روان پزشك) كه هدفي جز كمك به تغيير يافتن رفتار (افكار واعمال) محصلان و مراجعان ( به شكل ايجاد، اصلاح يا تكميل ) ندارند وقتي به هدف خود خواهند رسيد كه بتوانند پاسخ پرسشهايي نظير سئوالات زير را بيابند.
رفتار موجود كه بايد تغيير يابد چه و چگونه است ( تحليل و توصيف رفتار يا موضوع تغيير).
چه عاملي يا عواملي اين رفتار را به وجود آورده است؟
چه نوع تغييري مورد نياز است؟ ( ايجاد ، اصلاح ، تكميل)
چرا مي خواهيم تغيير كنيم؟ (هدف تغيير)
چه رفتاري را مي خواهيم جانشين كنيم ؟ (رفتار مطلوب)
چگونه مي خواهيم يا ميتوانيم تغيير دهيم؟
با چه مي خواهيم يا ميتوانيم تغيير دهيم؟
تغيير پيدا شده را چگونه ارزشيابي كنيم ؟
وضع جديد يا مطلوب را چگونه تقويت كنيم كه به وضع قبلي برنگردد؟(شعاري نژاد ، علي اكبر ، 1378)
پس تا به علت يا عامل اصلي به وجود آورنده رفتار موجود پي نبريم از تغيير مطلوب آن ناتوان خواهيم بود.
به طور كلي انگيزش داراي چند اصل است :
اول :
انگيزه هاي اوليه يا ناآموخته
انگيزه هاي ثانويه يا آموخته
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق انگیزه معلمان ومدیران
فصل دوم
مباني نظري :
شايد بتوان تاريخ روان شناسي را تاريخ بحث انگيزه (انگيزش) دانست كه هميشه و براي همه روان شناسان و فيلسوفان مطرح بوده و هست . انسان هم منشأ پرسش است و هم منشأ پاسخ . چرا كه يكي از عوامل رشد و تكامل همين پرسش ها و پاسخ هاست .
روان شناسان درباره ماهيت انگيزش اختلاف نظر دارند و بنابراين اصطلاح انگيزش را متفاوت تعريف كرده اند. اكثر تعريف هاي انگيزش به سه جنبه در رفتار فرد برانگيخته اشاره ميكنند: (شعاري نژاد ، علي اكبر ، 1378)
جنبة انرژي زايي
جنبه مقاومت
جنبةجهت دهي يا جهت دار بودن
اگرچه برخي از تعريف ها روي يكي از اين سه جنبه، بيش از دو جنبة ديگر تأكيد ميكنند، با توجه به فرايند انگيزش ميتوان به دلايل پرداختن به انگيزش در رفتار انسان پي برد كه عبارتند از : اول ، به اين دليل كه غالباً مشاهدات اتفاقي و علمي ( كنترل شده) نشان داده اند كه چيزي ماشه « رفتاري» را كشيده است.
دوم، براي اين كه گاهي اوقات ، ما به روش و شيوه خاصي رفتار ميكنيم و گاهي به روش ديگر، چرا ؟ چنين ميشود؟ يعني چرا از وقتي به وقت ديگر فرق ميكند؟ از قرار
معلوم ، زماني كه رفتاري از ما سرميزند انگيزش وجود دارد وگرنه آن رفتار سر نميزند.
سوم ، اين كه مفهوم انگيزش كمك ميكند كه توجيه و تبيين كنيم چرا « رفتاري» در موقعيت خاص رخ مي دهد و در موقعيت هاي ديگر سر نميزند؟
چهارم، اين كه علاوه بر آن، مفهوم انگيزش توان ما را نسبت به شناخت و پيش بيني رفتار مي افزايد و اين نيز طبعاً ما را در كنترل رفتار كمك خواهد كرد. به همين سبب، روان شناسان ، تقريباً همگي براين باورند كه انسان، در هر سن ، بدون انگيزش ، فعاليت نميكند. (شعاري نژاد ، علي اكبر ، 1378)
از آنچه گفته شد ميتوان نتيجه گرفت كه انگيزش در پيدايش رفتار معين تقريباً نقش محوري ايفا ميكند.
و يادگيري نيز بدون انگيزش انجام نخواهد گرفت . به عبارت ديگر ميتوان گفت كه :
انگيزش، تعيين كننده تقويت هاست.
انگيزش، توجيه كننده جهت گيري هدف هاست .
انگيزش، تعيين كننده ميزان صرف وقت در فعاليت هاي مختلف است. (ليت لي كيج و ديويدسيب، برلانيز، 1374 )
ما با بحث انگيزش در مي يابيم كه چه عامل دروني و بيروني باعث پيدايش رفتار خاصي در شخص يا گروه ميشود. آنچه رفتار ما را هدايت ميكند و جهت مي دهد و شخص را تا دست يافتن به خواسته اش فعال نگه مي دارد . به عبارت ديگر در بحث انگيزش رفتار، در واقع به تعليل رفتار يا افكار واعمال فرد يا گروه مي پردازيم . معلم
و درمانگر (روان شناس باليني و روان پزشك) كه هدفي جز كمك به تغيير يافتن رفتار (افكار واعمال) محصلان و مراجعان ( به شكل ايجاد، اصلاح يا تكميل ) ندارند وقتي به هدف خود خواهند رسيد كه بتوانند پاسخ پرسشهايي نظير سئوالات زير را بيابند.
رفتار موجود كه بايد تغيير يابد چه و چگونه است ( تحليل و توصيف رفتار يا موضوع تغيير).
چه عاملي يا عواملي اين رفتار را به وجود آورده است؟
چه نوع تغييري مورد نياز است؟ ( ايجاد ، اصلاح ، تكميل)
چرا مي خواهيم تغيير كنيم؟ (هدف تغيير)
چه رفتاري را مي خواهيم جانشين كنيم ؟ (رفتار مطلوب)
چگونه مي خواهيم يا ميتوانيم تغيير دهيم؟
با چه مي خواهيم يا ميتوانيم تغيير دهيم؟
تغيير پيدا شده را چگونه ارزشيابي كنيم ؟
وضع جديد يا مطلوب را چگونه تقويت كنيم كه به وضع قبلي برنگردد؟(شعاري نژاد ، علي اكبر ، 1378)
پس تا به علت يا عامل اصلي به وجود آورنده رفتار موجود پي نبريم از تغيير مطلوب آن ناتوان خواهيم بود.
به طور كلي انگيزش داراي چند اصل است :
اول :
انگيزه هاي اوليه يا ناآموخته
انگيزه هاي ثانويه يا آموخته